ریشه ی پیشرفت های غرب در اسلام

ریشه های پیشرفت غرب در اسلام

با طلوع اسلام,دیری نپایید که ایین تمدن ساز اسلام,در سراسر جزیرة العرب،رخ نمایان کرد و  مرزهای ان زمان را یکی پس از دیگری در می نوردید و مانند کوهی مستحکم در مقابل تمدن های قدرتمند ان زمان مانند روم وایران ایستادگی کرد وهر دو را از میان برداشت.این پیشرفت فقط در خاک های سرزمینی نبود,بلکه مرزهای اندیشه و تفکر را نیز تغییر داد.در این زمان در سرزمین های غربی اما خبری از تمدن و پیشرفت نبود,تا حدی که خود غربی ها ان را دوران تاریکی وظلمت نام نهادند.اما با ورود اسلام به غرب واشنایی انان با تمدن نوین اسلامی,توانستند به برکت اسلام,به نان ونوایی برسند و پیشرفت کنند,که اوج پیشرفت انها در قرن ١٧،١٨،١٩ بود,که ان دوره را عصر رنسانس یا تجدد وپیشرفت نام نهادند.

با گستردگی پیشرفت های غربی ها حال انان که موجودیت وتمدن خود را مدیون اسلام بودند,در مقابل جبهه ی اسلامی صف ارایی کردند که به سبب ضعف بعضی از عناصر تصمیم ساز,مسیر روبه رشد ان,دچار انحراف شدو حتی غربی ها توانستند برتری مادی و ظاهری خود را دیکته کنند وبه استثمار جغرافیایی وفکری ملت های مسلمان روی اورند ومسلمانان را با تبلیغات وایجاد رعب و وحشت واسلام هراسی  از مسلمان بودن خود ناامید کردند.اما همگان می دانیم و تاریخ ثابت کرد که مشکل وعقب ماندگی مسلمانان به خاطر دوری از تعالیم اسلام بود ونه اینکه اسلام دیگر پاسخ گوی نیازها نبود.

وبنابراین شد انچه نباید می شد,تیر نفاق را در چله ی کمان گذاشتند و به سوی قلب اسلام,قبله نخست اسلام  یعنی فلسطین نشانه رفتند و صهیونیسم را بنا نهادند واین ثمره ی دست کشیدن مسلمانان از اموزه های ناب اسلام است.اما با طلوع انقلاب اسلامی ایران روزنه های امید در غرب خاورمیانه,در کشوری شیعی, شکل گرفت که نقطه ی امید مسلمانان و ازادی خواهان جهان بود وبار دیگر اسلام عزیز از پس جهل نابخردان طلوع کرد و اکنون ثمره ی این انقلاب,صدور اموزه های اسلام و بیداری ملل اسلامی شد.

پی نوشت：انقلاب اسلامی وبیداری اسلامی,فصل نامه علمی پژوهشی انقلاب اسلامی,مرتضی شیرودی,سال پنجم,١٣٨٨،ص٨